و خداوندي که مرا آفريد...

بياد آر آسمان من

شبي در غربت عشقم

تو را از عمق درياي دل مستم

از عمق جان پر دردم صدا کردم.

نگه کردي .

نه خنديدي ، نه رنجيدي

نه آوايي ، نه پروايي

نگه کردي مرا با آن دو چشمان پريشانت

به تو گفتم که چون چشمه به دشت دل صفا دادي

به لبخندي صفا دادي دل پر درد و رنجورم

به تو گفتم:« به قلبم آتشي بودي که سوزاندي ديارم را »

به تو گفتم که درگاه حريم دل شده خاکستر عشقت

به تو گفتم که قلبم در حضور عشق پاک تو تپش دارد

نگه کردي .

و لبخندي روان کردي به اين مجنون حيرانت.

به تو گفتم :« به حال دل نگاهي کن

صدايم کن

صدايم کن .

به تو گفتم که در عشقت خرامانم

به حال دل نگاهي کن

صدايم کن .صدايم کن.

وتو خاموش و بي پروا

نگه کردي . نگه کردي.

به تو گفتم که قلبم پر ز عشقت شد

نه جز وصلت شفا مانده

نه جز دردت فنا مانده

صدايم کن. صدايم کن.

و تو آرام و مهتابي نگه کردي به چشمانم

نمي دانم چه ها خواندي ز چشمانم . چه فهميدي ؟!

نفهميدم ، ندانستم

و تو حتي پس از آن هم .

نمي دانم ،نمي دانم.

ولي در حسرت ديدار تو رفتم به آنجايي که بودي و

ولي ديگر نگاهت هم نبود آنجا.

تو اي عشق و صفاي جان

تو اي زيباي بي همتا

تواي معناي پيچک هاي بي پروا

تو اي عمق صداقت اي شفاي دل

تو را از عمق جان هر شب صدا کردم

نمي دانم ندايم را ز گوش قاصدک هاي سر راهت شنيده اي؟

من آنها را فرستادم.

اثر: سيده زهرا رحماني

#سيده_زهرا_رحماني #شاعرمعاصر #شاعر #معاصر #غنچه #ماه #غنچه_و_ماه #زهرا # عشق #شهيد #خدا #باران #تنهايي #نور #تکيه_گاه #غم # آرامش #نور #نور_خدا #باران_نور #شعر #غزل @غزل_عشق #شکر #عاشقم #هنوز  #نور #خدا #عشق #شهيد #عشق_خدا #باران_عشق #شکر_عاشقم_هنوز #عشق_خدا #سيده_زهرا_رحماني_ياس
#ياس

برگرفته از کتاب شکر عاشقم هنوز از سروده هاي سيده زهرا رحماني